کد مطلب:280125 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:253

مهدی از دیدگاه امام رضا
«ان اكرمكم عندالله اعملكم بالتقیة».

«گرامی ترین شما پیش خداوند، كسی است كه بیش از دیگران تقیه را رعایت كند».

(امام رضا علیه السلام) [1] .

هارون الرشید از رودررویی با امام كاظم علیه السلام نتیجه ی خوبی نگرفت و كشته شدن حضرت موسی بن جعفر علیه السلام بیش از پیش جنایات هارون را آشكار ساخت و پرده از مكر و حیله ی آن روباه مكار برداشت. از این رو پسرش مأمون با تجربه هایی كه از اشتباهات پدر اندوخته بود، با امام رضا علیه السلام رفتار دیگری پیش گرفت، و آن حضرت را به پذیرش ولایت عهدی ناگزیر ساخت. اگرچه این كار برخلاف میل امام رضا علیه السلام بود و مأمون از آن بهره برداری های سیاسی برای پائین آوردن مقام امام رضا علیه السلام می نمود، ولی در عین حال همین امر موجب شد كه علوم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم یك بار دیگر در اقطار و اكناف



[ صفحه 206]



جهان منتشر گردد. و به همین دلیل نام مقدس امام رضا علیه السلام در جهان اسلام به عنوان محبوب ترین نامها بر سر زبانها افتاد و برای همین بود كه امامهای بعدی به لقب: «ابن الرضا» ملقب شدند. از این رهگذر روایات وارده از امام رضا علیه السلام در مورد ظهور حضرت بقیة الله ارواحنا فداه و برنامه ی جهانی آن مصلح غیبی، به مراتب بیش از روایات واصله از پدر بزرگوارشان می باشد، كه به قسمتی از آنها در این بخش اشاره می كنیم:

161- «ایوب بن نوح می گوید: به خدمت امام رضا علیه السلام عرض كردم: اكنون كه همه ی امت اسلامی با شما بیعت كرده اند و سكه ها به نام مقدس شما زده است، امیدوارم كه آن صاحب امر شما باشید و بدون اینكه نیازی به شمشیر باشد، قدرت به شما منتقل شود. امام رضا علیه السلام فرمود:

- «مامنا احد اختلفت الیه الكتب، و سئل عن المسائل، و اشارت الیه الأصابع، و حملت الیه الأموال، الا اغتیل، او مات علی فراشه، حتی یبعث الله لهذا الامر رجلا خفی المولد و المنشأ، غیر خفی فی نسبه».

- «كسی از ما نیست كه نامه ها به سویش سرازیر شود، پرسشها به طرف او فرستاده شود، با انگشتها به سوی او اشاره شود، و اموال به طرف او حمل شود، جز اینكه با شمشیر كین كشته شود، یا (باز هر جفا) در بستر بمیرد، تا خداوند مردی را برای این كار برانگیزد كه تولد او مخفی باشد ولی نسب او بر همگان روشن و آشكار باشد». [2] .

162- «لایری جسمه و لا یسمی اسمه».

- «ریان بن صلت می گوید: از امام رضا علیه السلام در مورد حضرت قائم ارواحنا فداه سوال شد، فرمود: شخص او از دیده ها ناپدید می شود و نام او برده نمی شود. [3] .



[ صفحه 207]



163- «كأنی بالشیعة عند فقد الثالث من ولدی، یطلبون المرعی فلا یجدونه، قلت له: و لم ذلك یا ابن رسول الله؟ قال: لان امامهم یغیب عنهم. فقلت: ولم؟ قال: لئلا یكون فی عنقه لأحد بیعة اذا قام بالسیف».

- «حسن بن فضال می گوید: امام رضا علیه السلام فرمود: گویی با چشم خود شیعیان را می بینم كه به هنگام رحلت سومین فرزندم (امام حسن عسكری علیه السلام) به دنبال پناهگاهی می گردند و نمی یابند. گفتم: چگونه می شود ای فرزند پیامبر؟! فرمود: زیرا امامشان غایب می شود. پرسیدم: چرا؟! فرمود: برای اینكه هنگامی كه با شمشیر قیام می كند، بیعت احدی در گردن او نباشد». [4] .

164- «لایكون ماتمدن الیه اعناقكم حتی تمیزوا و تمحصوا، فلا یبقی منكم الا القلیل».

- «آنچه انتظار می كشید واقع نمی شود جز هنگامی كه در بوته ی آزمایش قرار بگیرید و شناخته شوید و از شما جز تعدادی اندك بر اعتقاد خود باقی نباشد. آنگاه این آیه ی شریفه را تلاوت فرمود:

- «الم احسب الناس ان یتركوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون».

- «آیا مردم خیال می كنند كه اگر بگویند: ایمان آورده ایم، فرو گذارده می شوند و در معرض امتحان قرار نمی گیرند». [5] .

165- «لا بد من فتنة صماء صیلم، یسقط فیها كل بطانة و ولیجة، و ذلك عند فقدان الشیعة الثالث من ولدی، یبكی علیه اهل السماء و الأرض و كل حری و حران، و كل حزین و لهفان».

- «به ناگزیر فتنه ی سختی روی خواهد داد، كه بسیار سخت و خانمان برانداز است. همه ی خویشان و نزدیكان، همرازان و هم سنگران در آن سقوط می كنند، و آن هنگامی است كه شیعیان، سومین پسرم را از



[ صفحه 208]



دست بدهند. (از درد هجران) همه ی اهل آسمان و زمین، همه ی عاشقان و شیفتگان، همه ی دردمندان و دل سوختگان برای او گریه می كنند». [6] .

ای كعبه ی دلها! همه ی عاشقان كوی تو، و چشم انتظاران روی تو، با دلی سوزان و دیدگانی اشكبار از درد هجران و از طول فراق بی تابانه در انتظار دیدار جمال نورانی تو هستند، پرده از رخسار الهی برافكن و آرزوی آرزومندان را برآور، كه بیش از این طاقت تحمل ندارند.

166- «الرابع من ولدی ابن سیدة الاماء، یطهر الله به الأرض من كل جور و یقدسها من كل ظلم، و هو الذی یشك الناس فی ولادته و هو صاحب الغیبة قبل خروجه».

- «چهارمین فرزند من، پسر بهترین كنیزان است. خداوند به وسیله ی او زمین را از هر ستمی پاك می گرداند و از هر بی عدالتی منزه می سازد. او كسی است كه مردم در ولادت او دچار تردید می شوند. او پیش از ظهور غیبتی طولانی دارد». [7] .

167- «لا دین لمن لا ورع له و لا ایمان لمن لا تقیة له، ان اكرمكم عندالله اعملكم بالتقیة. فقیل له: الی متی؟ قال: الی الوقت المعلوم، و هو یوم خروج قائمنا اهل البیت (علیهم سلام الله) فمن ترك التقیة قبل خروج قائمنا فلیس منا».

- «كسی كه پرهیزكار نباشد، دین ندارد. و كسی كه تقیه نكند ایمان ندارد. گرامی ترین شما در نزد خدا، رعایت كننده ترین شماست در مورد تقیه. گفته شد: تا به كی؟! فرمود: تا روز معین، و آن روز خروج قائم ما اهل بیت (علیهم سلام الله) است. آگاه باشید كه هر كس پیش از خروج قائم ما (علیه السلام)، تقیه را ترك كند از ما نیست». [8] .



[ صفحه 209]



168- «ان من علامات الفرج حدثا یكون بین المسجدین، و یقتل فلان من ولد فلان، خمسة، كبشا من العرب».

- «از نشانه های فرج حادثه ای است كه در میان دو مسجد (مسجد الحرام و مسجد النبی صلی الله علیه و آله و سلم) واقع می شود. در آن حادثه فلانی از فرزندان فلانی، 15 نفر از پهلوانهای عرب را می كشد». [9] .

169- «ریان بن صلت می گوید: به خدمت امام رضا علیه السلام عرض كردم: آیا شما صاحب این امر هستید؟ فرمود:

- «انا صاحب هذا الأمر، و لكنی لست بالدی أملاها عدلا، كما ملئت جورا، و كیف اكون ذلك، علی ما تری من ضعف بدنی، و ان القائم هو الذی اذا خرج كان فی سن الشیوخ و منظر الشبان، قویا فی بدنه، حتی لومد یده الی اعظم شجرة علی وجه الأرض لقلعها، و لو صاح بین الجبال لتدكدكت صخورها، یكون معه عصا موسی و خاتم سلیمان، ذلك الرابع من ولدی، یغیبه فی ستره ما شاء، ثم یظهر فیملأ به الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا، كأنی بهم آیس ما كانوا قد نودوا نداء ایسمع من بعد كما یسمع من قرب یكون رحمة للمومنین و عذابا علی الكافرین».

- «من صاحب این امر هستم، ولی من كسی نیستم كه زمین را پر از عدل و داد كنم، آنچنان كه پر از جور و ستم شده باشد. من چگونه با این ضعفی كه در بدن من می بینی، می توانم او باشم؟! قائم (علیه السلام) كسی است كه چون خارج شود، در سن پیرمردان و در سیمای نونهالان باشد. آن قدر بدنش نیرومند است كه اگر دست مباركش را به طرف بزرگترین درخت روی زمین دراز كند آنرا از ریشه بكند، اگر در میان كوهها بانگ برآورد، صخره های آن فرو ریزد. عصای موسی (علیه السلام) و انگشتر سلیمان (علیه السلام) با او خواهد بود. او چهارمین فرزند منست.



[ صفحه 210]



خداوند او را تا هنگامی كه بخواهد، در پشت پرده ی غیبت نگهدارد. آن گاه ظاهر شود و زمین را پر از عدل و داد كند، آن چنان كه پر از جور و ستم شده باشد. گوئی با چشم خود می بینم در حالی كه مردمان به یأس و نومیدی دچار شده اند، ندای آسمانی را می شنوند، كه این ندا از مسافت دور همچون فاصله ای نزدیك شنیده می شود. او برای مومنان رحمت و برای كافران تازیانه ی عذاب خواهد بود». [10] .

در این حدیث قدرت جسمی حضرت بقیة الله ارواحنا فداه به تعبیری بسیار شیوا ترسیم شده است. و با توجه به اینكه در كلام معصوم علیه السلام، مبالغه و تعارف به كار نمی رود، روشن می شود كه حضرت مهدی علیه السلام با آن قدرت فوق العاده اش كه خاطرات شیرین جد بزرگوارش امیر مومنان علی علیه السلام را زنده خواهد كرد و قدرت نمایی آن حضرت را در فتح خیبر و قتل عمرو بن عبدود به نمایش خواهد گذاشت، به هر طرف روی كند پیروز خواهد شد، به كاخ هر ستمگری برسد بر سرش فرو خواهد ریخت، به هر ستمدیده ای برسد، رفع ستم خواهد نمود.

این قدرت بیرون از وصف از یك سو، و قدرت معنوی او نیز از طرف دیگر سو، كه عصای موسی علیه السلام و انگشتر سلیمان علیه السلام دو پشتوانه ی معنوی بسیار نیرومندی است، كه در این حدیث بازگو شده است. عصای حضرت موسی علیه السلام یادآور هلاكت فرعونها و انگشتر حضرت سلیمان علیه السلام یادآور فرمانروایی مطلق آن حضرت بر همه ی جانداران از آدمیان و پرنیان، حتی پرندگان و چرندگان و درندگان می باشد. كه حكومت جهانی حضرت بقیة الله ارواحنا فداه به مراتب قوی تر از سلطنت حضرت سلیمان علیه السلام خواهد بود و بر تمام گیتی فرمانروایی مطلق خواهد داشت و هلاكت همه ی فرعونها و طاغوتها به دست او خواهد بود. از



[ صفحه 211]



خدای دانا و توانا، مسئلت می نمائیم كه دیدگان نگران ما را به دیدار آن جمال الهی منور، و ما را برای زندگی در حكومت جهانی آن مصلح غیبی موفق نماید. انشاء الله.

170- «فاذا خرج اشرقت الأرض بنور ربها، و وضع میزان العدل بین الناس فلا یظلم احدا، و هو الذی تطوی له الأرض و لا یكون له ظل، و هو الذی ینادی مناد من السماء یسمعه. جمیع اهل الأرض بالدعاء الیه، یقول: الا ان حجة الله قد ظهر عند بیت الله فاتبعوه، فان الحق معه و فیه».

-«او چون ظاهر شود، زمین به نور پروردگار نورانی گردد. ترازوی عدالت در میان مردم قرار دهد (ارزشها و معیارهای عدالت را پیاده كند) دیگر احدی به دیگری ستم نمی كند، زمین زیر پایش طی می شود و برای او سایه نمی باشد. برای او منادی غیبی از آسمان ندا می كند و همه ی مردم روی زمین آن ندا را می شنوند كه آنها را به سوی او دعوت می كند و می گوید: آگاه باشید كه حجت خدا در كنار خانه ی خدا ظاهر شده است، از او پیروی كنید كه حق با اوست و در دست اوست». [11] .

171- «ان الخضر شرب من ماء الحیوة فهو حی لا یموت، حتی ینفخ فی الصور، و انه لیأتینا فیسلم علینا، فنسمع صوته و لا نری شخصه،... و سیونس الله به وحشه قائمنا فی غیبته، و یصل به وحدته».

-«حضرت خضر (علیه السلام) از آب حیات خورده است و لذا او زنده است و تا دمیدن صور نخواهد مرد. او همواره پیش ما می آید و بر ما سلام می كند، ما صدای او را می شنویم و خود او را نمی بینیم... خداوند به وسیله ی او رنج غربت را از قائم ما (ارواحنا فداه) در زمان غیبت خواهد زدود، و با مأنوس بودن او، قائم (علیه السلام) از تنهایی رهایی خواهد داد». [12] .



[ صفحه 212]



172- «قدام هذا الأمر قتل یبوح».

- «پیش از قیام قائم (عجل الله فرجه) كشتاری است كه لحظه ای قطع نمی شود». [13] .

173- «ما احسن الصبر و انتظار الفرج».

- «چقدر نیكوست شكیبایی و انتظار فرج». [14] .

174- «مثله كمثل الساعة، لا تأتیكم الا بغتة».

- «مثل قائم ما (ارواحنا فداه) مثل قیامت است كه به طور ناگهانی ظاهر می شود». [15] .

175- «دعبل خزاعی، آن شاعر معروف اهل بیت علیهم السلام، هنگامی كه به خدمت امام رضا علیه السلام رسید و قصیده ی معروفش: «مدارس آیات خلت من تلاوة» را خواند، تا به این بیت رسید:



خروج امام لا محالة خارج

یقوم علی اسم الله و البركات



یمیز فینا كل حق و باطل

و یجزی علی النعماء و النقمات



- ظهور امامی كه به ناگزیر خروج خواهد كرد، به نام خدا قیام می كند و بركتهای حق تعالی را به همراه می آورد.

- در میان ما حق را از باطل جدا می سازد. و در برابر نیكی ها و زشتی ها پاداش و كیفر دهد.

هنگامی كه دعبل به این دو بیت رسید، امام رضا علیه السلام به شدت گریست، و آنگاه سر مباركش را بلند كرد و خطاب به دعبل فرمود:

- «یا خزعی! نطق روح القدس علی لسانك بهذین البیتین، فهل تدری من هذا الامام و متی یقوم؟».



[ صفحه 213]



- «ای دعبل! روح القدس این دو بیت را بر زبان تو جاری ساخته است. آیا می دانی كه آن امام كیست؟ و چه زمانی قیام می كند؟».

دعبل عرض كرد: نه، سرورم. فقط شنیده ام كه امامی از شما خروج می كند و زمین را از تباهی ها پاك می سازد، و آنرا پر از عدل و داد می نماید، آن چنان كه پر از جور و ستم شده باشد. امام رضا علیه السلام فرمود:

- «یا دعبل! الامام بعدی: محمد ابنی، و بعد محمد: ابنه علی، و بعد علی: ابنه الحسن، و بعد الحسن: ابنه الحجة القائم المنتظر فی غیبته، المطاع فی ظهوره، لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد، لطول الله ذلك الیوم، حتی یخرج فیملأها عدلا كما ملئت جورا».

-«ای دعبل! امام بعد از من: پسرم محمد است، و بعد از محمد: پسرش علی است، بعد از علی: پسرش حسن و بعد از حسن: پسرش حجت است كه «قائم» است (سلام الله علیهم) و در غیبتش او را انتظار كشند و در ظهورش از او فرمان برند. اگر از عمر دنیا جز یك روز باقی نباشد، خداوند آن روز را به قدری طولانی گرداند كه او خارج شود و روی زمین را پر از عدل و داد نماید، آن چنان كه از بی عدالتی پر شده باشد».

سپس فرمود:

-«اما اینكه كی خارج می شود؟ آن مربوط به وقت است، كه پدرم، از پدرش، از پدران بزرگوارش، از امیرمومنان (علیه السلام) از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت كرده اند كه به آن حضرت گفته شد: قائم نسل تو كی خارج می شود؟ فرمود: مثل او همانند مثل قیامت است، جز خدا كسی از وقت آن آگاه نیست، در آسمانها و زمین بسی گران است، جز به صورت ناگهانی خارج نمی شود». [16] .



[ صفحه 214]



نگارنده گوید: این همان قصیده است كه دعبل آنرا با بیت زیر ختم كرده بود:



وقبر ببغداد لنفس زكیة

تضمنه الرحمن فی الغرفات



چون به این بیت رسید، امام رضا علیه السلام به او فرمود: آیا دو بیت دیگر به این قصیده ی تو بیفزایم؟ تا قصیده ات كامل شود؟ عرضه داشت: چه افتخاری بالاتر از آن، بفرمائید. امام علیه السلام فرمود:



وقبر بطوس یالها من مصیبته

الحت علی الاحشاء بالزفرات



الی الحشر حتی یبعث الله قائما

یفرج عنا الهم و الكربات



دعبل گفت: ای فرزند پیامبر! من در طوس چنین قبری را سراغ ندارم. آن، قبر چه كسی است؟ فرمود: آن قبر منست. چیزی نمی گذرد كه طوس محل آمد و شد شیعیان و زائران من می شود، آگاه باش كه هر كس مرا در آن دیار غربت زیارت كند، در روز قیامت با من و در كنار من خواهد بود و گناهانش آمرزیده خواهد شد». [17] .



[ صفحه 217]




[1] كمال الدين صدوق، ص 371.

[2] كمال الدين، ص 370.

[3] اثباة الهداة، ج 3 ص 477.

[4] بحارالانوار، ج 51 ص 152.

[5] ارشاد مفيد، ص 360.

[6] بحارالانوار، ج 51 ص 152.

[7] اثباة الهداة، ج 3 ص 478.

[8] كمال الدين، ص 371.

[9] الزام الناصب، ج 2 ص 147.

[10] اعلام الوري، ص 407.

[11] كمال الدين، ص 372.

[12] اثباة الهداة، ج 3 ص 480.

[13] بشارة الاسلام، ص 156.

[14] بحارالانوار، ج 52 ص 110.

[15] يوم الخلاص، ص 334.

[16] كفاية الاثر، ص 272، بحارالانوار، ج 51 ص 154، كمال الدين، ص 372 و اثباة الهداة، ج 3 ص 457.

[17] كمال الدين صدوق، ص 373.